از طلوع تا غروب ... نام آخرین آلبوم سیاوش قمیشی است ... دوستش دارم ... کلی خاطرات خوش دارم با این ترانه بازی .... با فرنگیس و باران و طلوع ..... در این روزهای تنهایی آبی است بر این آتش جان ... امروز روز پنجم است .... دیوانه شدم از شمردن این دقایق کش دار ... اما شیرین است این انتظار ... یادم می آید روزهای اول آشنایی مان را ... روزهایی که جرات کردیم دست در دست هم بگذاریم ... تا امروز پر از شرینی بود ... حتی بحران های راه ما رو بهم نزدیک تر کرد .... یاد گرفتیم پشت هم باشیم .... داد زدیم.... فریاد کشیدیم .. اما عاشق تر شدیم ... عروسک عشق حالش خوب است .... منم از خوب بودن حالش شاد و سرخوشم ... این خطوط نبود من کجا درد و دل می کردم ؟