کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

خیابان پهلوی و................!

هوا بدجوری گرم شده .....اما نه به گرمای خاطراتی که از آفتاب سوزان دوران غربت نشینی دارم .....مانند دوران کودکی ام شدم....دوران خوش نیمکت و کلاس ......ته کلاس نشستن و سیگار یواشکی روشن کردن ..... مقاله های ابرار ورزشی را نوشتن ... و سالار تابستان  تجدیدی های بی مرز... که قطار شده در صفی منظم در برابر زحمات یکساله مان قرار می گرفتند .... و کلاس های جبرانی که محدود می شد در سکوهای پارک شاهنشاهی و بس .... وقتی از خیابان پهلوی می گذرم تمام حسهای نوستالژی عالم در وجودم رسوخ می کند .... درخت به درخت این خیابان پر از خاطره است ....و هر درخت سایبان یک باور سبز ....امروز حالم خوب بود ... نمی دانم چرا ؟ ... وقتی یادداشت دیروز را برای پدرم خواندم ... سری از افسوس تکان داد و رفت ... مثل همان کبریت خاموش شده .... نمی داند چه می کنم .... حرص می خورد تا افسوس .... به هر حال قرار بود دیگر از مرگ ننویسم .... ولی این موجود غریبه چند وقتی است مهمان لحظه های تنهایی من شده .... نمایان می کند خود را در میان هیاهوی این روزگار .... راستی ! عروسک عشق هم خوب و خوش با 2 کیلو اضافه وزن برای روز تولدش ثانیه ها را می شمارد ... آرامم می کند وقتی کلام به کلامش می دهم .... کاش می ماندم .... نمی مردم .... همین !

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ب.ظ http://www.hoof.blogsky.com

سلام.وبلاگ خوبی داری؟با تبادل لینک چطوری؟
من که شما رو لینک کردم.خوشحال می شم شما هم این کار رو بکنین

نازنین پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:53 ب.ظ http://adatmikonimm.blogfa.com/

سلام
ین نوشتت حس زندگی حس قدیما حس دبیرستان با اون عکس قشنگ برامون داشت اما اخرشم از اون مهمان ناخوانده نوشتی ..بهر حال تلفیقی خوبی بود خوباش بیشتر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد