نمی دانم تا به امروز چند بار آلبوم وایسا دنیای رضا صادقی را گوش دادی و با آن بغضی را شکستی و دلی را زخم دادی ؟... رضا را می شناسم و دوستش دارم به خاطر تمام بهانه های سیاه اش .... اما کلام ساده رضای قصه ما در این ترانه خدارو دوست دارم خلاصه شده که خنج می زند بر دل عاشق من .......... پر از حرفهای ناگفته است .... سرشار از هوای دل کوک تابستان ... با آن بالا و پریدن های بی بهانه اش .... با آن جردن و پهلوی و ایران زمین رفتنهایش .... هرچقدر هم که پز روشنفکری بدهی بازهم کنار یک ماشین ترمز می زنی و تند و تند دو تا یکی شماره ات را می خوانی تا شاید روزی از سر بی حوصلگی به تو زنگی بزند و تا شاید روزی عاشق کلام مقدس تو شود ... و یا فقط می خواهی آن حس شیطنت را از درونت تخلیه کنی و بخاطر همان دیگر رنگ چشمهای آن ماشین کناری را هم از یاد می بری .... به نظر تو عقربه های ساعت جوانی کی خسته می شوند و می ایستند....!
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی دارید
اگه دوست داری از اینترنت درآمد کسب کنی بیا اینجا : http://www.vnnu.com/fa?111130073
ممنون
در کوچه باد می آید
این ابتدای ویرانیست ...
عقربه ها خسته نمی شن ... این خود ما هستیم که خسته می شیم ...