جام ملتهای آسیا شروع شد .... الکی به خودم هیجان دادم .... این تیم ملی دوست داشتنی تر از تیم جام جهانی است .... نه بخاطر نبودن دایی و برانکو شاید بخاطر مشکلات ریز و درشت مملکت که همه اش را بدست توپ گرد می سپاریم ...راستی کوله پشتی فرزاد حسنی هم شروع شد ... مثل همیشه با آن خنده های لج در بیار و با آن کلام شیرین و تلخ و از خود راضی ... فرزاد را بخاطر همین چیزهایش دوست دارم .... شیشه ماشین ها در این هوای جهنم پایتخت پائین است .... از ترس مصرف بنزین .... بنز سوارها عین خیالشان نیست .... عجیب شبیه آقازاده ها هستند ..... مملکت مال انهاست و ما ول معطلیم ....... راستی در این آفتاب سوزان یک لیوان آب خنک بدجوری می چسبد............!
پی نوشت : قالب وبلاگ را عوض کردم ... خوشم نمی آید ... اگر شما هم خوشتان نمی آید بگویید نابودش کنم ...!
چقدر الان به ایت آب نیاز دارم ...
شاید چون دارم می سوزم ....
همون یه لیوان اب یخ رو تو این تابستون گرم عشق است ...
خوشحالم از کوله پشتی دوباره و حضور فرزاد...