می گذرانم زندگی را با رفقای جدید و قدیمی ... با آنها که تکه ایی جدانشدنی از این نوستالژی زندگی هستند ... با آنها که باورهای فردا می شوند .... خوبم و هستم ... مثل همیشه ... بی انگیزه و خسته .... حالا کارم شده رفتن به قفس تنهایی و قلیان کشیدن و دل خوش به اینکه سیگار را ترک کردم و سالمم ...... همه چیز خوب است ... دوستان زیادی مانند مژگان پرسیده بودند عکس پست قبلی چه ربطی به مطلبش داشت ... در جمهوری اسلامی همه چیز به همه چیز ربط دارد دوست عزیز ..........راستی در ماشینم با مارتیک بدجوری حال می کنم ..... آتش می زند این صدای مخملی به جان خالی از عشق من ........!
این روزها دلت با ما نیست. نگفتم چرا .نپرسیدم
جان خالی از عشق؟؟؟!!!!