کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

سرگیچه بامدادی.....

(این همان تصویر ناب است ..........دقت کنید که چقدر فدایی داشته است انقلاب اسلامی)

 

( دنیای احمدی نژادی ... ساعت احمدی نژادی ... بنزین احمدی نژادی ... و حالا کفش احمدی نژادی ... او علاوه بر رئیس جمهور می تواند یک کمدین هم باشد .......)

( در جستجوی محله آقای رئیس حمهور ...... تا شاید حقش را از این ذخیره ارزی و هزار کوفت و زهرمار دیگر بگیرد ... سهم او از این آب و خاک چیست؟! )

( ارتش بیست میلیونی ...با طعم موز و نارنگی ....با ستاره های رنگارنگ و عمامه های بی حد .......بقیه توضیحات با خودتان ......!)

در این طلوع انتظار که تمام مردمان این شهر و شاید میلیونها بیکار دیگر در سرتا سر دنیا از شور و شوق یک داستان قدیمی و تکراری و بی مزه در پوست خود نمی گنجند من در غرب پایتخت وطن  در کنار پنجره پر  خاطره ام سیگاری دود می کنم و به دوردست سر سبز ده ونک و اوین و البرز تا ابد ماندگار خیره شدم و جهان  را در عین بی رحمی اش لعنت می کنم ..... دیشب پیش خود فکر می کردم آدمهایی که دوستشان دارم چند نفر هستند .... به زور به ده نفر رسیدند .... با تک ماده .... و هر سال این دوستاشتن ها کمتر می شوند .... مثل عکسی که پس از ورود اما در پلکان هواپیما گرفتند و از سال ۵۸ تا ۸۶  هر سال محو تر شدند آدمهای اطراف امام و انقلاب ... تا جایی که سپاهیان فدایی راهی واشنگتن شدند و زینت بخش صدای آمریکا و مخالفین و دشمنان انقلاب شدند دست راست آقایان راس کار ........... راستی رئیس جمهور هم بامزه حرف می زند ... چند شب پیش مصاحبه کامران نجف زاده و آقای احمدی نژاد را دیدم ... کامران را می شناسم از روزهای خوش کیهان با آن قلم پر احساس و اشک درارش .... دوستش دارم ........ اما در آخر هم نفهمیدیم رئیس جمهور  ناسیونالیست که عاشق محله قدیمی اش با آن کسبه منصفش است ... چه می خواست بگوید ....به هر حال دنیای غریبی است این دنیای احمدی نژادی .... دستانم را می سو زاند ... سیاه می شود کنار انگشتان .....بوی سیگار مانده می گیرم ... امروز بدجوری هوا گرم شده ...........!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد