نگویید از دنیا عقبم ... کشف کردم این ترانه احسان خواجه امیری را که اتش می زند دل را با این صدای بالغ و خوش عطرش ... وقتی واژه آرزو و خاطره را می خواند خنج می زند جان مرا ... بی اختیار اشک می ریزم وقتی فریاد می زند آخر غربت دنیا ست مگه نه .........؟!
حالم بد نیست .... کارها یواش یواش درست می شوند ... پشت سر هم ... بدون آنکه بدانی و یا حتی بخواهی ..... !
برایتان لینک این ترانه را می گذارم تا مثل من شب را با آن صبح کنید .........!
هر چی آرزوی خوبه، مال تو
هرچی که خاطره داری، مال من
اون روزای عاشقونه، مال تو
این شبای بیقراری، مال من
منمو، حسرت با تو ما شدن
تو ای یو، بدون من رها شدن
آخر غربت دنیاست مگه نه
اول دوراهی آشنا شدن
تو نگاه آخر تو
آسمون خونه نشین بود
دلتو شکسته بودن
همه ی قصه همین بود
می تونستم با تو باشم
مثه سایه مثل رویا
اما بیدارمو بی تو
مثه تو تنهای تنها