یکباره از خواب می پری و با دهان پر دود .... یخچال را باز می کنی و با هزار زحمت ... یک بطری آب یخ ........و زندگی به حال اول خودش بر می گردد ... آنوفت می روی کنار پنجره .......سیگار بهمن را آتش می زنی .... دودش را با تمام وجود داخل ریه هایت می کنی و و چشمانت را می بندی ..... هیچ صدایی غیر صدای پک زدن تو به سیگار نمی آید .... سرت را از پنجره بیرون می کنی تا خنکی نصف شب به صورتت بخورد .... می سوزد .... کیف می کنی .... مثل دیدن خون که حالت را جا می آورد ... نشئه می شوی .... چشمانت قرمز می شود .... مثل همان شبی که اینقدر خوردی و مست شدی و همه رازهایت را گفتی .... حتی گفتی هرشب قبل از خواب یک فصل دل سیر گریه می کنی .....!
در آن گیجی و منگی گوشی را بر می داری شماره اش را با هزار کلنجار رفتن می گیری ... زنگ می خورد .... بوق ...بوق .. بوق .. صدایی کش دار از ان طرف خط ..... بی حوصله جوابت را می دهد .....( تا چند دقیقه دیگر می رسد ) ... دراز می کشی روی تخت ... تمام بدنت یخ کرده ..... می خندی ..... نزدیک است ..... صدای آمدنش کوچه های شهر را پر کرده .... تا بالای سرت می رسند تو تمام کردی .... فقط یک کلمه (( متاسفم )) ...........آدم خوبی بود ........بخاطر همین بود که مرد ........!
نوشته هات گیراست ... حس آشنایی رو به من میده ... بیشتر نوشته هات رو دوست دارم ... بوی قریب تنهایی رو می ندازه تو کله آدم ...
کسب درامد ایرانی
5000تومان هدیه ثبت نام
500تومان برای هر عضوگیری شما
از یک سایت ایرانی
دیر نکنید..ایرانی هست اعتبارش بیشتره ......