در این آخرین بامداد وطن ... در آن سوز غمگین ... با آنهایی که دوستشان داری و پاره تنت هستند .... با تمام نگاه های منتظر و پر حرف .... امروز روز آخرین هاست .... روز بغض کردن و دم نزدن ... اشک را پاک کردن و خنده های زورکی تحویل مردم دادن ... روز نگه دادشتن خاطره .........روز به خاطر سپردن خوبی ها ... روزی که باید یادت باشد آخرین خداحافظی را چه کسی گفت ... و کدام نگاه تا آخرین لحظه چشم از قدمهایت برنداشت ....نمی دانم چه پیش می آید ... اما دیروز یکی تمام روزهایی که عبادت کرده بود را برایم گرو گذاشت تا هرچه خیرست پیش آید.....برایم دعا کنید .... به اندازه تمام اشکهایی که در شبهای دلتنگی می ریزید ....!
ُفکر نکنی دوری و اینجا نیستی... قلب من او نجاست تو تنها نیستی!!