درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری
درباره من
به شهادت شناسنامه ... در خرما پزان مرداد به دنیا آمدم و خواسته و ناخواسته آواره این زندگی شدیم .... ۱۴-۱۳سال بیشتر نداشتم که مهر روزنامه نگاری خورد تخت سینه ام و نوشتن شد حرفه ام .... و حالا سخت ترین کار دنیا نوشتن است ... آنهم عاشقانه نوشتن ....چاپ بیش از ۱۰۰۰ مقاله در روزنامه های وطن ..... کار کردن در تلویزیون ایران ....و تلویزیون طپش که این آخری را برای همیشه در کارنامه پر فراز نشیب زندگی ام می گذارم که دوستش دارم و به آن افتخار می کنم ...... تنهایم و این تنهایی را دوست می دارم.....و تنها دلخوشی ام این خطوط است و رسیدن به نوشته هایی که قرار هستند متولد شوند در فرداهای روشن ...در آزادی مملکتم ....ایرانم ...
ادامه...
gerye bar har darde bi darman davas !!!!!!!!
دوست من من آپم خوشحال می شم بیای
تنها راه سبک شدن همینه اگر سبک بشی البته ..
دوس دارم آپ جدیدمو بخونی ... پس اگه دوس داشتی بخون ...
خوب شدی. درد دلتنگی گریه است؟
چه کاره خوبی ....
سبک شدی؟؟
چی بگم والا ...
حضور ....
سلام... شما خوبید... خوش میگذره...تمام سیسمونی گلک عطر نویی و تازگی میده... امیدوارم هیچ غصه ای نداشته باشید و همیشه پر از انرژی و شادی باشید.