درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری
درباره من
به شهادت شناسنامه ... در خرما پزان مرداد به دنیا آمدم و خواسته و ناخواسته آواره این زندگی شدیم .... ۱۴-۱۳سال بیشتر نداشتم که مهر روزنامه نگاری خورد تخت سینه ام و نوشتن شد حرفه ام .... و حالا سخت ترین کار دنیا نوشتن است ... آنهم عاشقانه نوشتن ....چاپ بیش از ۱۰۰۰ مقاله در روزنامه های وطن ..... کار کردن در تلویزیون ایران ....و تلویزیون طپش که این آخری را برای همیشه در کارنامه پر فراز نشیب زندگی ام می گذارم که دوستش دارم و به آن افتخار می کنم ...... تنهایم و این تنهایی را دوست می دارم.....و تنها دلخوشی ام این خطوط است و رسیدن به نوشته هایی که قرار هستند متولد شوند در فرداهای روشن ...در آزادی مملکتم ....ایرانم ...
ادامه...
بابا! دوست داشتم حتما!دوستت دارم حتما..نمی خوام بگم چی شد که این جوری شد! مهم نیست!عادی شده..همون عادی بدون تشدید "د"... ولی باز دلم هوای اینو داره که...شکمم رو بذارم کف پاهات..دستامو دور پات کیپ کنم...تو منو بفرستی هوا..و من باز فکر کنم تو عرش سیر می کنم!حالا..تو ساکتی..منم که حرفی ندارم..فقط می دونم دوست دارم!دوست داشتن رو خوب بلدم! دوست دارم:. چقدر دلم می خواد پسر باشم..وقتی که داری میری بیلیارد! من حتی "گرانتز" خوردن با تو رو هم دوست دارم! دلم می خواد لیوانم رو ببرم بالا..به طرفت اشاره اش کنم..بگم سلامتی..و تو هم لیوانت رو ببری بالا..به طرفم اشاره کنی..بگی سلامتی...:) . . .فکر می کنم این یکی از بی سانسور ترین نوشته هام باشه!
ممنون ...
کی پیر نمیشه ؟؟
.
الناز چطوره ؟بلاخره قدمهاش رو روی زمین گذاشت ؟؟
پدر...امروز تولدش بود..نه..قهرمان من پیر نمی شود..
قهرمان تو پیر شد؟!
؛شادی؛
بابا!
دوست داشتم حتما!دوستت دارم حتما..نمی خوام بگم چی شد که این جوری شد!
مهم نیست!عادی شده..همون عادی بدون تشدید "د"...
ولی باز دلم هوای اینو داره که...شکمم رو بذارم کف پاهات..دستامو دور پات کیپ کنم...تو منو بفرستی هوا..و من باز فکر کنم تو عرش سیر می کنم!حالا..تو ساکتی..منم که حرفی ندارم..فقط می دونم دوست دارم!دوست داشتن رو خوب بلدم!
دوست دارم:.
چقدر دلم می خواد پسر باشم..وقتی که داری میری بیلیارد! من حتی "گرانتز" خوردن با تو رو هم دوست دارم!
دلم می خواد لیوانم رو ببرم بالا..به طرفت اشاره اش کنم..بگم سلامتی..و تو هم لیوانت رو ببری بالا..به طرفم اشاره کنی..بگی سلامتی...:)
.
.
.فکر می کنم این یکی از بی سانسور ترین نوشته هام باشه!
از پس تمام خط خطهاییت...نگاهی به خط نوشته های ما هم بیانداز..منتظر حضورتان هستتم..علتش را نمیدانم..