کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

غروب چهارم ..... طعم تند پرسپولیس زلزله

من پرسپولیسی ام .... در این پنجره بارها نوشتم و شهادت دادم خودم را به قلم و تمام اشکهای سرخی که ریختم ...تا آخرین لحظه از عمر هم پرسپولیسی بمانم ...پرسپولیس برای من یک نوستالژی تمام عیار است که در کوچه پس کوچه های خاک خورده اش بزرگ شدم و به کمال رسیدم .... پرسپولیس برای من یک بزنگاه است از جنس عاشق شدن .... لحظه پرواز کردن تا آسمان دوست داشتن .... پرسپولیس مثل ناموس است برای من ... مثل شرف ... مثل وطن ..... حتی امروز که غربت نشین ام .... مهم فقط پرسپولیسی بودن است ... نه چیز دیگر .... مهم اینست که با گل خلیلی اشک ریختم و تنهایی را از اوج خوشحالی در آغوش کشیدم .... مهم عاشق بودن است .... رفیق ....!

 

پی نوشت ( خوشحالم از حضورم حتی در غربت ... می بالم به خود بخاطر آن نگاه پشت پنجره ... آن خنده های کودکانه .... و این اشکهای بی انتها .... چون هستی هستم..... این اشک شوق است ... فراموش نکن )

نظرات 1 + ارسال نظر
شیرین یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:25 ب.ظ

چراغ را خاموش کن.سر تا پا ستاره ام.و به آغوشم بیا بی ماه شب کامل نمی شود..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد