کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

علامت سئوال

علامتهای سئوالت را که دیدم .... یاد کودکی ام افتادم که اینقدر می پرسیدم تا کلافه می کردم پدرم را .............آنوقتها چین و چروکهای زمانه موهای پدر را برفی نکرده بود ..... آنوقتها وقتی با هم حرف می زدیم بغض نمی کرد .... دلش تنگ نمی شد .... آنوقتها هر جا که گیر می کردیم پدر مثل شیر می ایستاد و می جنگید و حقت را از زمانه کودکی می گرفت .... اما امروز پدر کجاست که حق مرا از دنیا بگیرد .... حقم را از وطنم .....از ایرانم ..... از خود خودم  .... ! پدر کجاست ؟!

 

پی نوشت : (ببین چه کردی با علامتهای سئوالت ....آتش زدی به جان و اشک در آوردی ........)

نظرات 3 + ارسال نظر
الناز پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:06 ب.ظ

خرابممممم ....

فرزاد پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:46 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام سام عزیز
وبلاگت منو جذب کرد...
دوست دارم بیشتر اینجا بمونم اما الان نمیتونم
باید حتما بیام آرشیوتو بخونم
میام
بعدا !

نهال جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:10 ب.ظ

چه بابایی خوبی داشتی و داری اما فکر کنم الان وقتشه دیگه خودتم حقتو از دنیا بگیری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد