کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

بهت یک تصویر...

 

حالا قبول می کنم این حس و حال عجیب و غریب را .... این حس مسئولیت نا تمام در این تنهایی  مطلق ...... این های مانده روی آینه... بهت تصویری است که زل زده به چشمانم و مرا از فرسنگها فرا  می خواند .... می خوانمش ... می بویمش تا باور کنم این روزگار هم شیرین می شود حتی با خوردن شهدی ممنوع و حرام که در نگاه این جامعه زشت است و خراب ...... من این موجود تازه را حفظ می کنم .....تا قد بکشد .....و برسد به سقف آسمان ..... من این موجود تازه  را حفظ می کنم تا بتوانم فردا روز سر بر بالین استوارش بگذارم و  یک دل سیر بگریم ..... من حفظ اش می کنم .....چون منهم یک پدرم ......!

نظرات 5 + ارسال نظر
الناز پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:44 ب.ظ

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ ....
یه حس هایی بر من موستولیه ... هیچ توضیحی راجع بهش ندارم ............ !!!!!!!!!!!!!!!!!

بابایی شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ب.ظ http://9maho9roz.blogsky.com/

قبول کردن اینکه از این به بعد پدرم، منو یه شب بیدار نگه داشت... خیلی عجیب بود...خیلی...

سانا شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 ب.ظ http://soghoteyekfereshte.blogsky.com

سلام اقای سام

خیلی وب لاگتون زیبا بود و واقعا شیفته ی مطالب متنوع شما شدم

منم یک وبلاگ کوچکی دارم»اگر دوست داشتین می تونین دیدن کنین .

اقای سام می خواهم براتون ارزو های قشنگ قشنگ بکنم

اما قبلش یهتون میگم که به مامان سمی و بابا علی هم سر بزنید و

هر چند نتونستند تند وتند اپ کنند اما قراره بیان و جبران کنند

من و مامان سمی خواهریم و بابا علی جون ن ن ن



اول از همه برایت ارزو می کنم که عاشق شوی

و اگر هستی کسی هم به تو عشق بورزد....

و اگر این طور نیست تنهاییت کوتاه شود

و پس از تنهاییت نفرت از کسی نیایی

امیدوارم که این گونه پیش نیاید و اگر

پیش امد بدانی که چگونه به دور از نا

امیدی زندگی کنی.برایت همچنین ارزو

می کنم که که دوستانی داشته باشی از جمله

دوستان بد وناپاییدار برخی نادوست و برخی

دوستدار....که دست کم یکی در میانشان بی تردید

مورد اعتمادت باشند.

و چون زندگی بدین گونه است برایت ارزو مندم که

دشمن نیز داشته باشی.نه کم نه زیاد درست به اندازه

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند.

که دست کم یکی از انها اعتراضش به حق باشد.

تا که زیا به خود غره نشوی!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و ارزو مندم که مفید فایده باشی نه غیر ضروری

تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشدتا تو را سپا نگه دارد.

همچنین برایت ارزو می کنم که صبور باشی .

نه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر

می کنند.

و با کاربرد درست صبوریت برای دیگران(!!!)نمونه شوی

و چون جوان هستی خیلی به تعجیل رسیده نشوی و اگر رسیده ای

به جوان نمایی اصرار نورزی.....

برایت همچنین ارزو می کنم که پوووووول نیز داشته باشی

که هر سال یک با پولت را جلوی رویت بگذاری و ببینی که

کدامتان ارباب دیگری هستین!!!!!!!!!!!!!

و برایت در اخر ارزوی خوشبختی می کنم

اگر همه ی این ها برایت فرا هم شد دیگر ارزویی برایت ندارم

یا علی

خدا نگهدار ت باشه













مریم یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ق.ظ

اینجا نپرسیده تبریک می گویم

آیدا یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://ayneh68.blogsky.com

این حس مسئولیت قابل ستایش است ...پدر که نمیشوم ...اما بااینکه هنوز خیلی مانده وقتی فکر این مسئولیت را هم میکنم میترسم ! مراقبت از یک درخت هم سخت است تا به ثمر بنشید چه برسد به این موجودات کوچک و ظریف که هر کدام نشانه ای از تو خواهند بود بعد از نبودنت !‌
برای آرزوی سلامتی میکنم تا باشی و آنطور که میخواهی به ثمر برسانی این موجود کوچک را ... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد