کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

کاغذ خط خطی

درباره سینما ...ورزش...اجتماع....و هزار حرف خاکستری

یک مشت حرف الکی

روزگار در  عین تلخی اش پر از اتفاقات خوشمزه ایی است که بعضی وقتها دوست داری آنرا در آغوش بگیری ... فردا جمعه است ... پر از خواب خواهد بود و خستگی در کردن ... لباس شستن و  اطو کشیدن  ..... به خود رسیدن ... خواندن و ننوشتن .... خاک کتاب بالای تخت را گرفتن و برروی صفحه ۱۹ ایستادن و تکان نخوردن .... دل تنگ شدن ... پتو را تا صورت بالا کشیدن و یک دل سیر نگریستن .... فردا جمعه است ... پر از بی خبری ... پر از آفتاب موذی که خود را با لجبازی از پرده هزار لای زندگی روی صورتت پرتاب می کند .... فردا از بامداد در انتظار زنگی از خانه پدری خواهی بود .... تا اشکی بریزی از روی خستگی  و بهانه بگیری از هزار خاطره شنی ..... دلم بابا می خواهد .... خانواده می خواهد .... خسته شدم از این دربدری ..... رضا رفیق  همیشه ام پرسید (( تا حالا فکرش و کردی چه خوب می شد که برگردی ؟!))

نظرات 5 + ارسال نظر
الناز جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:00 ب.ظ

.....

نهال جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ب.ظ http:// fazmetr.blogsky.com

تا حالا بهت گفته بودم جمعه ها برام مثل بهشته ؟؟

میشیم یه خونواده شاید کمی کج و کوله باشه اما هست ....اما سام آرزومه که یه روزی منم این جوری دل تنگی خانواده مو بکنم ...دوست دارم یه حسی نسبت به اونها داشته باشم ...
.
این جمله ی آخر چقدر فکر کردن میخواد ....

beche جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:26 ب.ظ

??????

سیب حوا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.sibesorkhyazeshgh.blogfa.com

سلام. وبلاگی داری پر از غم و غصه . اخه چرا؟
به وبلاگ منم بیا خوشحالم میکنی

بابایی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:46 ب.ظ http://9maho9roz.blogsky.com/

ببین چقدر پدرت به این فکر کرده که برگردی... ولی نه به تو و نه به هیچ کس چیزی نگفته...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد